مقاله ها و مقوله های 1332




حرفهايي درباره نمايشنامه

Vagina monologues 

نویسنده: ایوا انزلر

تلخیص و برگردان: عزت گوشه گیر


تئاتر آمريکا٬ در دو دهه اخير٬ ميدان وسيعي براي عرضه ي تجربيات گوناگون نمايش در ژانرهاي فکري و عملي بويژه تک گويي نويسي بوده است. اين شيوه نمايشي بعد گسترده اي در آثار نمايشنامه نويسان زن٬ نه تنها در آمريکا٬ بلکه در جهان دارد. از آنجايي که در طول تاريخ از رشد و تحول زبان زنان پيوسته جلوگيري به عمل ميآمده و زنان به دليل ساخت پدرسالارانه از عرصه هاي گوناگون هنري جدا نگاه داشته شده اند٬ زنان هنرمند را بر آن داشته تا حرفهاي نگفته قروني را بدون انقطاع٬ با فرمهاي تازه و شيوه هاي بياني نوين بيرون بريزند. در اين کوشش٬ زنان در جستجوي يک روش زنانه نويسي٬ براساس نوشتن خالص و لايزال تن و روان٬ و همچنين روش خواندن متون ادبي و فلسفه بوده اند. بدينگونه است که ساختارها و چارچوبهاي انتظام يافته مردانه٬ اکنون کهنه قلمداد شده و شيوه هاي نوين بياني٬ ملهم از زبان غريزه٬ زبان جسم و تخيل نامتناهي٬ در آغاز زايش است. شکستن شالوده هاي کهنه٬ آنتي تزي است مبتني بر شکفتگي زبان زنانه که طبعا سنتز شکوفان و پرباري در جهان خواهد داشت. سنتزي زاييده از وحدت و تضاد تقابلهاي دوگانه. زبان نويني که از آميختگي عاشقانه و چالش جدلانه زبان زنانه و زبان مردانه به دنيا خواهد آمد. هلن سيکسو٬ جوليا کريستوا و مارگرت دوراس پيشروان رمان نويسي نوين در فرانسه٬ از پيشگامان جنبش زبان نوين در جهان اند. مارگرت دوراس در فيلمها و رمانهايش از جمله: هيروشيما عشق من٬ کاميون٬ زن گفت: ويران کن٬ و آواي هند٬ به بيان بلاانقطاع زن٬ با تأکيدي آگاهانه٬ انگشت ميگذارد. وي ميگويد: "زنان هرگز خود را بيان نکرده اند. ادبيات زنان ادبياتي جسورانه و صريح است." نمايشنامه "تک گويي هايي درباره واژن" کوششي است در اين روند. اين نمايشنامه که شامل 18 تک گويي و 18 توضيح نامه کوتاه و بلند است٬ براساس 200 مصاحبه از زنان تدوين شده است. بعضي از توضيحات از انسيکلوپدياي زنان و کتابهاي مختلف نويسندگان زن٬ برداشت شده است. در هر تک گويي موضوعي جديد مطرح ميشود. با زبان و لهجه منطقه اي و فضاي زيستي و محيط ويژه اي که زنان آن فضاها را زندگي ميکرده اند. نمايشنامه که در سال 1997 نوشته شده٬ تا به امروز به شيوه هاي گوناگوني بر صحنه آمده است. از اجراهايي با بيش از حدود 30 بازيگر از اقوام و نژادهاي مختلف٬ تا اجراهايي با سه بازيگر متشکل از زنان رنگين پوست )سياه ـ سفيد ـ قهوه اي(٬ تا اجراهايي با يک نفر. گوناگوني اجراها٬ نشان دهنده آزادي٬ رهايي و عوامل بالقوه نيروهاي نهايي متن است که به کارگردان و بازيگر امکان باروري و خلاقيتهاي نوين را ميدهد. اين نمايشنامه حدود 5 سال است که هنوز بر صحنه تئاتر آپولو شيکاگو و همچنين دپارتمانهاي تئاتر در دانشگاهها٬ تماشاگران بيشماري را٬ از شهرهاي مختلف به تماشاي آن کشانده است. ايو انزلر Eve Ensler نمايشنامه نويس٬ برنده جايزه تئاتري اوبي اهل نيويورک است و جنبش جهاني روز واژن Day­V را براي پايان دادن به خشونت عليه زنان٬ بنيان نهاده است. در 14 فوريه 1998 در روز عاشقان Whoopi اولين روز جهاني واژن به وقوع پيوست و 2500 نفر به همراه ووپي گلدبرگ s day'Valentine Goldberg ٬ سوزان ساراندون٬ Susan Sarandon و گلوريا استانيم Gloria Steinem و شمار بسيار ديگري از بازيگران زن٬ روبروي سالن همرستاين Hammerstein در شهر نيويورک جمع شدند تا نمايش "تک گويي ها ..." را اجرا کنند. در آن شب صد هزار دلار براي کمک به زنان مختلف جمع آوري شد تا براي امور گوناگوني از جمله: دانش اندوزي٬ بهداشت٬ قربانيان تجاوز و خشونت و جنگ مورد استفاده قرار گيرد. اين اعانه ها به کشورهاي مختلفي از جمله افغانستان )به جمعيت انقلابي زنان افغانستان Rawa (٬ کنيا٬ کروشيا٬ کوزووا در يوگسلاوي پيشين و چچن فرستاده شده است. اين نمايشنامه حرکت اميدوارکننده اي است نه فقط عليه نيروهاي ويرانگر وسايل ارتباط جمعي در کنترل قدرت گرايان در جهان٬ بلکه راهي است براي رسيدن به آزادي و عشق از طريق دانش اندوزي در بعد هنري. در پيشگفتار کتاب )چاپ 1998 و 2001( مقاله اي از گلوريا استانيم٬ فمينيست مشهور آمريکايي چاپ شده است که ترجمه آن را در زير ميخوانيد.


| (نظر دهيد)

بهمن فُرسي

مي‌دانم چرا اين فکر پيش آمده است که صادق هدايت در کسوت يک «ويژه‌نامه» يا چيزي در حدود آن به چارسوق نمايش پاگشا بشود. يک علت آن اين است که علي نصيريان چل! سال پيش «محلل» و «مُرده‌خورها»ي هدايت را به صحنه کشاند. البته با همانقدر دستاکري به قصد تبديل «داستان» به «نمايش» که از او ساخته بود. چل‌سال پس از آن هم، در نخستين فستيوال تآتر ايرانيان در پاريس، صدرالدين زاهد، با برداشتي فن‌شناسانه «لوناتيک ـ هوسبازـ»‌هدايت را به قالب نمايش درآورد.

خود هدايت هم که يکي دو ارتکاب تحت عنوان «راز آفرينش» و «پروين دختر ساسان» به نيت نمايش دارد که نتيجه‌ي آن نه‌چندان نمايش بلکه تنها بهره‌گيري از «قالب گفت‌وشنود» براي بيان مقصود نويسنده از کار درآمده است.

اما، اين علت‌ها به کنار، هدايت در اصل نويسنده‌ي پيشگام و اثرگذار در داستان کوتاه است. چندگامي هم جستار‌گر است. يکي دو وجب هم مترجم. با اين پيش‌درآمد، صاف و پوست‌کنده بگويم که هواکردن هدايت زيرگذر تيارت وطني نشانه‌ي کمبود موضوع در پاتيل مطبوعات، يعني در اين موضع و مورد چنته‌ي «کتاب نمايش» است. يا به اين معناست که چون درامنويس معتنابهي نداريم، پس نمايش را در خورجين نويسنده‌ي نامدار پي‌جويي کنيم. اگر همين باشد آنچه که در کله‌ي کتاب نمايش گذشته و آن را به ارتکاب ويژه‌نامه‌ي هدايتيه! واداشته، پس بايد در گوشي خدمت ايشان هراي! کشيده شود که در اشتباه‌اند. زبان فارسي، دست‌کم پنج دهه‌ي مستمر است که در «داخل» و بيش از دو دهه است که در «خارج» بسيار اثر نمايشي پس انداخته و کتاب نمايشِ نوعي حالاحالا‌ها مي‌تواند ذره‌بين‌اش را ـ اگر دارد ـ روي آنها ميزان، و برونسازه و درونمايه‌شان را کالبد شکافي و جُرم‌شناسي کند.

| (نظر دهيد)

هانس‌پتر دُل/گونتر اِرکن

برگردان: اصغر نصرتي

 

چگونگي سازماندهي، ساختار و روندِ توليدِ تآتر در آلمان

بخش اول

من گمان مي‌کنم، تآتر قديمي يا جديد وجود ندارد. فقط تآتر خوب و بد وجود دارد.

فدريکو گارسيا لورکا

 بخش نخست: سازماندهي

· مقدمه

وقتي نخستين اجراي يك نمايش با تشويق تماشاگران و دريافتِ آخرين پالتو از رختكن تآتر به اتمام می‌رسد و تماشاگران ساختمان تآتر را ترك مي‌كنند، يك واقعه‌ي نمايشی به پايان رسيده است. واقعه‌ای كه تماشاگران را در دو، سه و شايد چهارساعت متحير، عصباني يا خسته‌كرده است.

كمتر ‌كسي به فكرش مي‌رسد كه براي اين واقعه‌ي گذرا ماه‌ها تداركات و برنامه‌ريزي ضرورت داشته و علاوه بر بازيگرانِ صحنه، نزديك به چهارصد نفرِ ديگر در پشت صحنه، با توجه به بزرگي و اهميت تآتر، مشغول بوده اند تا يك چنين شب‌تآتري را برای تماشاگران ممكن کنند.

 

| (نظر دهيد)

داريو فو

ترجمهي آزاد از: ايرج زهري

امروزوقتي از دستمزد هنرپيشه حرف ميزنيم، منظورمان تنها هنرپيشگان حرفه‌يي است. درگذشته شمار هنرپيشگان حرفه‌يي بسياركم بود. بيشتر آماتورهايي بودند،كه مزدي دريافت نميكردند، يا كساني بودند كه هر از گاه به هنرپيشگي رو ميآوردند. نمايشنامهي «ماندراگولا» Mandragola اثر ماكياولي Machiavelli (1520) و «كاندلايو»Candelaio اثر جوردانو برونو Giordano Bruno ، (1582) دو اثر مهم عصر را، نه هنرپيشگان حرفه‌يي كه غيرحرفه‌يي‌ها اجرا كردند. آورده اند كه خود ماكياولي در نمايشنامهي خود نقش «لاكليسيا» La Clizia را بازي ميكرده است. بيشترِ بازيگران در گروه شكسپير آماتور بودند و براي يك‌بار بازي، انعام ميگرفتند. و اگر در مهماني بزرگان بازي ميکردند، هديه‌يي (نظير خلعت در عصر قاجار- م. ) به آنها داده ميشد. تفاوت ديگر با عصر ما اينست كه بيشترين اجراي يك كمدي موفق به 30 بار نميرسيد، آنهم نه پشت سر هم، بلكه در طول 2 تا 3 سال. اگر نمايشي يك هفته، پشت سر هم اجرا ميشد، اتفاقِ مهمي محسوب ميشد. اجراي «هاملت» از 20 بار تجاوز نكرد، «شاه لير» از اين كمتر و «جوابِ هاي هوي است»Measure for Measure (1604) تنها 5 اجرا داشت.

حتي زندگي هنرپيشگان موفق هم از راه تآتر نمي‌گذشت و مي‌بايست براي روز مبادا شغلي زيرِ سر داشتند. فلامينيو اسكالا Flaminio Skala در ونيز مغازه‌ي عطرفروشي داشت، بعضي‌ها پارچه‌هاي حرير و اطلس مي‌فروختند، در عروسي‌ها آواز مي‌خواندند، به سفارش بزرگان براي مجالس جشن و ساز و آواز آنها برنامه‌ريزي مي‌كردند از جمله روزانته Ruzzante نمايشنامه‌نويس و بازيگر و كارگردان، از پايه‌گذاران كمديا دل‌آرته، در خانه‌هاي اشراف ونيز بازي مي‌كرد.

| (نظر دهيد)

آرشيو