ژوليوس سزار و سخن

مهستی شاهرخی

 

يكياز تکان دهنده‌ترين, مدرن‌ترين و نيز پيشرفته‌ترين نمايش‌های سال‌های اخير اروپا, اجرائی از « ژوليوس سزار» به کارگردانی رومئو کاسته لوچی در ماه نوامبر 2001 در تئاتر ادئون پاريس است. اين اجرا بر اساس مطالعات تاريخ نويسان در باره‌ی زندگی سزار و مقايسه آن با تراژدی « ژوليوس سزار» شکسپير توسط گروه « رافائلو سانزيو» تنظيم شده است.

گروه « رافائلو سانزيو» يک گروه خانوادگی ايتاليائی است. رومئو کاسته لوچی و خواهرش در اين نمايش بازی دارند. ساير افراد نيز از آشنايان کاسته لوچی هستند. او که در زمينه‌ی هنرهای تجسمی تحصيل کرده است, در اجراهای خود از آثار معاصر هنرهای تجسمی و instalation بهره‌ی بسيار می‌گيرد و جنبه‌ی بصری و نمايشی کارش بسيار قوی است و مانند آثار تجسمی معاصر, در خور تفسيرهای بسياری است.

در ابتدای نمايش ما با جنبه‌های مختلف «کلام» آشنا می‌شويم. مردی بر روی صحنه خطابه‌ای بيان می‌کند و در عين حال دستگاهی را به داخل گلويش فرو می برد. ما درون او را بر روی اکران عظيم ته صحنه می‌بينيم. می‌بينيم که زبان و صدا چگونه عمل می‌کنند. مرد ديگری نفس عميقی از دستگاه اکسيژن خالص فرو می‌دهد و سپس صدای دگرگون شده ی خود را رها می‌کند تا نطق خود را بگويد. مرد ديگری مبتلا به سرطان حنجره با صدايی فرو خورده همان خطابه ی ژوليوس سزار را بيان می‌کند. اسطوره‌ی ژوليوس سزار و بروتوس در پيش از ميلاد با اسطوره ی مسيح (پدر و پسر) منطبق می‌شود. آيا تاريخ همان اسطوره نيست که تکرار می‌شود؟

نمايش « ژوليوس سزار » بيهودگی کلام, رويارويی کلام با عمل, مقايسه‌ی گفته‌ها و ناگفته‌ها, رو در رويی ناگفته‌ها و گفته‌های سياسی را در نطق‌های تاريخی‌ای از قبيل نطق مشهور ژوليوس سزار با زبانی نمايشی و تجسمی و بصری نشان می‌دهد.

کاسته لوچی از طريق نمايش از شخصيت‌های تاريخی اسطوره می‌سازد. کاسته لوچی از طريق نمايش اسطوره‌ی شخصيت‌های تاريخی را در هم می‌شکند. کاسته لوچی از همه‌ی عوامل صحنه ای برای بيان کردن حرف خويش به زبانی نمايشی بهره می‌گيرد.

در پرده ی آخر, ما با فضايی آپوکاليپسی روبرو هستيم. فضای پايان جهان! بروتوس زنی است و دوره‌ی مرگ بار ديگری است و باز داستان حرف‌هاست که با عمل همنوا نيست و هر کس که به « سخن » معتقد است ناچار به مرگ خواهد پيوست. اجرای « ژوليوس سزار » چند صدايی و بسيار مدرن بود. رومئو کاسته لوچی با شيوه‌ای خاص نطق تاريخی ژوليوس سزار را از زاويه‌های گوناگون می آزمايد و مورد بررسی قرار می‌دهد. ما را به فکر می‌اندازد. نمايش « ژوليوس سزار » به کارگردانی رومئو کاسته لوچی حافظه‌ی تاريخی ما را بيدار می‌کند. ما از طريق نمايش « ژوليوس سزار » کوره های آدم سوزی و قتل عام‌های نژادی و قلع و قمع‌های جنگ‌های جهانی را به ياد مي‌آوريم. آيا پايان قرن بيستم, پايان تاريخ بشر نيست؟ آيا به آخر زمان نزديک شده‌ايم؟ آيا بشريت در حال نابودی نيست؟

 

 

| (نظر دهيد)

در مورد اين مطلب نظر دهيد

آرشيو