برگرفته از سایت نیلا
حميد امجد
معمای «کارگاه نمايش» و نقش و جايگاه واقعی آن در تاريخ تآتر ايران، يا درک و دريافتِ غالب و مسلطِ آن از مفاهيمي مثل تآتر، فرهنگ، جامعه و... (يا دستکم «ميانگينِ» دريافتِ هر دورهاش از اين مفاهيم) بهرغمِ تدوين و عرضهی پژوهشها و پاياننامههای تحصيلی متعدد و انتشارِ شمارههای ويژهی چند نشريه و يکی دو کتابِ تا امروز منتشرشده، هنوز کمابيش بههماناندازهی چند سال قبل (پيش از شروع موج فراگيرِ کارگاهستايی يا مُدِ ارجاع تاريخی ـ نگرهپردازانه يا صرفاً نوستالژيک به «کارگاه نمايش») بیپاسخ، گنگ و ناروشن باقی مانده است. دلايل احتمالی (و قابل حدس) اين وضعيت البته از يکی دوتا بيشترند، امّا در اين مختصر شايد بتوان به برخی موارد اشاره کرد؛ از جمله اينکه برای بازشناسی نزديکتر بهواقعِ هر چيز، از جمله نقشِ تاريخی پديدهای بهنام «کارگاه نمايش»، طبعاً بايد کوشيد که ذهنِ شناسنده ــ تا حدّ امکان ــ از سلطه يا تأثيرِ حواشی، بيم و اميدهای دورهای، مُدهای فصلی، موجهای افراطی دوستی و دشمنی، و نهايتاً از موضعگيریهای ايدئولوژيک (چه مثبت و چه منفی) خلاص شود. و اينکار ظاهراً تا امروز ــ دستکم بهگواهی چندتايی پژوهشِ انجامشده و موجود در اينزمينه ــ چندان مقدور نبوده و برائتطلبیها و مصلحتجويیها يا مصادرههای فرهنگی ـ تاريخی و سهمخواهیها و جعلهای تاريخی که در ارجاعاتِ پژوهشی ـ ژورناليستی و نقلقولهای برخی بازماندگان (و نيز برخی خويشاوندانِ خودخواندهی) کارگاه جلوه يافته، مرورِ تاريخچهی کارگاه و دستاوردهايش را ــ بهطور عمده ــ يا در مقولهی فحش و ناسزا گنجانده يا به شرح شيدايی يا حتّی جعلِ شجرهنامه و قضايايی از اينقبيل انجاميده؛ بسته به تغييراتِ جوّی و نوساناتِ مظنّهی اقلام فرهنگی، گاه با همسرايیهای «کی بود کی بود من نبودم!» مواجه بودهايم و گاه با تکخوانیهای «هيشکی نبود، خودم بودم!». و اين ميان امکان دسترسی به اسنادِ دست اول و اصلِ مدارکی که تعاريف و ديدگاههای حاکم بر مجموعهای فرهنگی و هنری بهنام «کارگاه نمايش» را در هر دوره از تاريخ کوتاه (تقريباً دهساله) اش بهروشنی بازتاب دهند، اغلب بسيار ناچيز فراهم شده؛ يا گهگاه دارندگانِ اين دسترسی بههردليل (شايد بهانتظارِ فرو نشستنِ غبارهای زمانه، شايد با چشمداشتِ قيمتيافتنِ اين مِلکهای روزگاریارزانخريده، يا در کمينِ وقتِ مناسبِ سند زدنِ اين مالِ وقفی) آنها را چون گنجينههايی خصوصی حفظ کرده و گاه نيز خودشان در نقش متولّی يا مفسّر انحصاری آنها ظاهر شدهاند.